اما
وسوسه ی عملي در افراد فرق ميكند. در غير مقدّسها گاهي وسوسه ی عملي توي لباس
است. مثل اينكه اين لباس را ميپوشد به دلش نميآيد. دوم و سوم و... بالاخره هر
لباسي كه ميدوزند به دلش نميآيد. اين يك نوع وسوسه ی عملي است كه بسياري از
خانمها به اين وسوسه دچارند. بعضي از نظر نظافت. يعني بعضي از زنها و مردها به
اندازهاي كثيفاند كه شيشههاي در اطاق او تاريك شده است. وقتي وارد خانه بشوي ميبيني
چادرش يك جا افتاده، شوارش جاي ديگر، و لباس شوهرش طرف ديگر افتاده و يك كثيف
شلخته ی به تمام معني است. يك عدّه ی ديگر آن طرفي ميافتند. يعني شيشه، پاكِ پاك
است. اما هي به شيشه ور ميروند. هر روز بايد جارو كند. هر روز بايد نظافت كند؛ و
بالاخره يك وسواسگري در نظافت دارد. گاهي در متجدّدين، در روشنفكرها، وسوسه در
ميكروب است. يعني اگر دستش را به لباسش بگذارد، فوراً با الكل ميشويد! آقاي دكتر
صد تا نسخه ميدهد و صد بار مريض ميبيند و صد بار دستش را ميشويد؛ و حتّي كار به
آنجايي ميرسد كه نون را با كارد ميبرد! اما راجع به مقدّسها: بعضي از مسلمانها
آنقدر بيتوجّهند كه آب را از بول تميز نميدهند؛ خون را با مركوركرم فرق نميگذارد؛
و هيچ طهارت و نجاست سرش نميشود. اما بعضيها كارشان به جايي ميرسد كه دستش خوني
شده، آنقدر ميمالد تا زخم ميكند؛ و بارها و بارها زيرِ آب ميكند. حتّي آقايي به
من ميگفت از اول اذان صبح تا آخر صبح نتوانستم غسل كنم و نماز صبح از بين رفت!
خجالت كشيدم رفتم به حمام ديگر تا قبل از ظهر كه هفت ساعت گذشت تا يك غسل كردم! و
اين در دنيا و آخرت براي او غير از بيچارگي چيزي ندارد. اين چنين فردي اول بايد
بداند كه به فرموده ی امام صادق(ع) ديوانه است؛ و دوم بايد بداند كه اين كار گناه
است و گناهش هم بزرگ است؛ و سوم بايد بداند كه خنّاس او را وادار به اين كار ميكند؛
و شيطان قرين او شده است.
|